یادداشتی بریک نقد

دست در لانه ی زنبور !!! یا عمل به وظیفه!؟

رضا بردستانی




(یادداشتی بر یک انتقاد،از سخنان رهبری تا عمل مسئولان دولت دهم در استان یزد،هزینه چاپ شش جلد کتاب تشریفاتی «شمیم ولایت عشق در دیار عشق و علم و ولایت»، چند میلیون تومان بوده و از کدام محل تامین شده است!؟)

مقدمه

انتقاد، شیوه ای پسندیده است تا در چم و خم امور میزان درستی و کجروی ها به بوته ی سنجش و واکاوی سپرده شود . ماه هاست دنبال فرصتی بودم تا نقدی اساسی بر شش جلد کتاب سفر رهبری بنگارم و نوشته ی محمد رضا شوق الشعرا در سایت خبری «یزد فردا» دریچه ای شد تا گوشه ای از دغدغه هایم را آشکار سازم .اگرچه اذعان دارم این قصه سری دراز دارد و از حوصله این نوشتار گلایه گونه و پر از سوال و ابهام خارج است.

در فرصتی مغتنم این بحث را علنی تر خواهیم گشود و ابعاد آن را مورد کنکاشی مهندسی شده تر قرار خواهیم داد. از آن جا که اطلاع دقیق دارم رهبر فرزانه ی انقلاب، حضرت آیت الله خامنه ای (مد ظله العالی)اهتمام ویژه ای به امر کتاب و کتابخوانی دارند و ایشان را ورای شخصیت معنوی و سیاسی اشان، شخصیتی ادیب و کتاب شناس می دانم؛ بر خود فرض مؤکد دانستم تا پیرامون نگاشته ی خلاصه ی آقای شوق الشعرا در سایت خبری «یزد فردا» حول مبحث لزوم و یا عدم لزوم چاپ شش جلد کتاب با موضوع سفر رهبری در دی ماه 86 به یزد بنویسم. لازم تر آن که تذکر دهم این نوشته پنجره ای خواهد شد بر تمامی آثاری که در حوزه های جنگ و دفاع مقدس ، شهدا و آثار پس از انقلاب در یزد چاپ و منتشر گردیده است. اگرچه در تمامی موضوعات مهم مثل اقتصاد، ورزش، سیاست و ...به نام مافیای آن موضوع بر می خوریم؛ اعتقاد راسخ دارم یکی از بدترین و ریشه دار ترین نوع این مافیا، مافیای فرهنگی است که می تواند مورد سوال و واکاوی قرار گیرد. امیدواریم این بحث به حاشیه رانده نشده و با دقت نظر مورد توجه اهل فن قرار گیرد.(انشاء الله)

  و اما ...

می خواهیم نقبی به تاریخ بزنیم و تا آن جایی که می توانیم به عقب بازگردیم: ده سال!بیست سال؟ بهتر است اصلا بهتر است به بهمن 57 بازگردیم!!!ملتی ستمدیده و زجر کشیده در حالی که به معنای اخص کلمه زیر بار ظلم و جور استخوان خرد کرده بودند، تحت رهبری معمار جاودانه ی انقلاب اسلامی ایران خمینی کبیر (ره)به خود آمدند و با رشادتی بی نشان و کم نظیر، دژخیمان پهلوی را برای همیشه به زباله دانی تاریخ سپردند. دو سال بعد دست استکبار جهانی از آستین نوکر دیوانه و لجام گسیخته ای به نام صدام بیرون آمد و هوس کرد تمامیت ارضی ما را دچار خدشه سازد و جوانانی بی نام و نشان بدون آن که گزینش شوند! بدون آن که نام و نام خانوادگی اشان پرسیده شود! بدون آن که به لباس و محاسنشان توجه شود! بدون آن که از پدر و وابستگی قومی و منطقه ای و استانی اشان سوال شود، به جبهه ها شتافتند و هشت سال مرد و مردانه با انواع نامهربانی ها و کمبود ها،نه تنها صدام را راهی تاریکخانه تاریخ نمودند که به جهان و جهانیان فهماندند ایران کنام دلیران جان بر کفی است که به چشم بر هم زدنی طومار تجاوز و نیرنگ را بر خواهد چید.

سال های پس از جنگ به ساختن و آبادانی ویرانی های جنگ روزگار گذراندیم؛ اگر چه هنوز هم پس از سالیان سال پس از اتمام جنگ وقتی قدم در خاک خرمشهر و آبادان می گذاری ، به خوبی زخم جنگ را بر تن این شهر می بینی و باورت نمی شود که این شهر هنوز در روزگار جنگ به سر می برد و نه پس از جنگ ! هنوز وقتی پای درد دل جانبازان جان بر کف ،این یادگاران همیشه سرافراز می نشینی زخم ها می بینی که التیام که نیافته هیچ ،هر روز تازه و تازه تر می شود! یک سال پس از جنگ هشت ساله امام خوبی ها از بین ما رفت و رهبری نظام به شخصی رسید که درد انقلاب را با جان و تن خویش حس کرده بودند و خود از کسانی بود که سوزش توطئه و نفاق را بر پوست و تن خود لمس نموده بودند. رهبری شجاع و حکیم با تمام مختصات ویژه و خاص یک رهبر و پیشوا، کسی که به ساده زیستی و دقت نظر شهره ی عام و خاص هستند . رهبری که تیز بینانه و متعهدانه از میراث خمینی کبیر (ره)پاسداری و محافظت می نمایند و خود را سپری مستحکم در برابر تمامی تهدیداتی قرار داده اند که نظام و تمامیت ارضی ما را دچار کوچکترین تهدید نماید.

حضرت آیه الله خامنه ای(مد ظله العالی) ،رهبر فرزانه و معظم انقلاب اسلامی ، برای تمامی مردمان این مرز و بوم ، اسوه ی صبر و بردباری و ساده زیستی است؛ همان گونه که دوست و دشمن این ساده زیستی را دیده اند و اعتراف دارند که این انقلاب و این مرز و بوم را چنین رهبر بی نظیری شاید.

با مطالعه ی متنی که پیرامون شش جلد کتاب منتشره در باره ی سفر رهبری نگاشته شده است، هزاران سوال بی پاسخ به ذهن و زبانم خطور نموده است که تا جواب نگیرم آرام نخواهم نشست. این سوالات اگر چه می تواند فرجام خوبی نداشته باشد؛ لا اقل نتیجه اش این می شود که خود را مسؤول نخواهم دانست که ...

خوب می دانیم که سفر رهبر معظم انقلاب به یزد، یکی از به یاد ماندنی ترین سفرهایی است که یزد و مردمان سخت کوش یزد آن را هرگز از خاطر نخواهند برد .سفری پر از برکت و معنویت ، سفری مملو از صفا و صمیمیت ، سفری سراسر عشق و معرفت . حال که سه سال از آن سفر می گذرد؛ جایگاه چاپ چنین کتابی با این حجم هزینه و تنوع ، لزوما چه نیازی را مرتفع می سازد؟ خوب می دانیم و ذره ای شک به خود راه نخواهیم داد که خاطر رهبر معظم انقلاب از این کار رنجیده و آزرده خواهد شد! کاری که مصداق بارز حیف و میل بیت المال است ؛ در حالی که معظم له تأکید مؤکد داشته و دارند که از منابع ، مخازن و فرصت های این مرز و بوم به بهترین شکل ممکن استفاده شود، رهبری که یک سال را به نام "اصلاح الگوی مصرف" اعلام می نمایند ؛ چگونه رضایت می دهند شش جلد کتاب با هزینه ی چندین ده میلیون تومانی، آن هم بدون اعمال نظر کارشناسی و صرفا در یک دایره ی بسته ی دوستی و ارتباط به بازار آید ؟

خوب می دانیم که این اعتراض به گوش رهبر فرزانه انقلاب خواهد رسید و ایشان قطع به یقین مراتب ناخرسندی خود را از این عمل مدیریت نشده، اعلام خواهند نمود! خوب می دانیم و باور داریم این کارها به جز صرف هزینه و وقت که هر دو ارزشمند است، هیچ جایگاه و کارکردی ندارد. این که در کجای وظایف کمیته ی استقبال دیده یا مشخص شده است که شش جلد کتاب به ترتیبی که دانید و دانیم به دست یک نفر سپرده شود تا تدوین و چاپ شود، خود سوالی است که مسؤولین ذیربط بهترین منبع پاسخگویی هستند ! به راستی دست زدن به این گونه کارها چیزی جز ایجاد سوال و بد گمانی به بالاترین شخصیت معنوی ایران اسلام، چه بازتاب و بازخوردی می تواند داشته باشد؟

تعجب بیشتر و عمیق تر اهالی تحقیق و پژوهش از شخص استاندار است که مقدمه بر چه کتابی و با چه بازدهی اجتماعی نوشته اند و آیا برایشان سوال ایجاد نشده است که لزوما تن دادن به چنین کاری، مورد رضایت رهبری هست یا خیر ؟ آیا دست اندکاران چاپ و تدوین این کتاب از مسؤول سفارش دهنده تا دیگر عوامل در گیر حاضر می شوند حاصل تلاش چندین ده میلیون تومانی آن ها با حضور نماینده ای از بیت رهبری و کارشناسان فن مورد نقد و بازبینی قرار گیرد؟آیا این مجموعه را در شأن و شخصیت رهبری که تمام همّ و غمش ایجاد وفاق و آرامش در جامعه ی اسلامی ایران است می دانند؟

هنوز فراموش نکرده ایم خطبه های نماز جمعه ای که در ملتهب ترین زمان توسط شخص ایشان ایراد گردید و جامعه از سرگردانی و نگرانی به یکباره خلاص شد.ناگفته پیداست که این گونه شخصیت بی مثالی قطع به یقین نسبت به چنین کارهای ویترینی رضایت نخواهند داشت .بزرگ مردی که حاضر باشد جان ارزشمند و به تعبیر پدرانه ی ایشان ناقابل خود را در راه اعتلای این مرز و بوم فدا کند، هرگز راضی نمی شود میلیون ها تومان از بودجه ی فرهنگ و پژوهش این دیارـ آن هم در شهرکوچکی چون یزد و با آن همه نیازبه سرمایه گذاری برای ریشه کنی معضلات ریز و درشتی که اصالت وآسایش فرهنگی این شهر را تهدید می کند ـ این گونه به سخره و نابودی سپرده شود؟

یک سوال مهم ! آقای استاندار محترم! ما شما را مردی متدین،انقلابی، رزمنده و خستگی ناپذیر می دانیم ؛شخصی که همیشه و در همه حال مجموعه ی تحت امر خود و مردم همیشه در صحنه ی یزد را به پیروی از ولایت و منویات رهبری سفارش نموده و می نمایید؛ پاسخ شما به سوال ما چیست ؟ شما راضی به انجام چنین کاری بوده اید؟ با شما مشورت شد؟ شما را در جریان چند و چون و میزان هزینه ی نهایی این طرح قرار دادند ؟ نظر امروز شما پس از چاپ شش جلد کتاب سفر رهبری چیست؟ در این که سفر معظم له به یزد سفری ارزشمند،با برکت و تاریخی بوده است؛کوچکترین شکی و حرفی نیست، اما بازتاب این سفر و سفارشات رهبری باید اینگونه نتیجه دهد؟

تشکر خود را از عنوان چنین مسأله ای از سوی آقای شوق الشعرا اعلام می داریم و سخت پیگیر پاسخ مسؤولان ذیربط خواهیم بود و چنانچه در پاسخگویی، اهمال و انحرافی دیده شود؛ وظیفه ی خود می دانیم این موضوع را مستقیما و از بیت رهبر معظم انقلاب پیگیری نماییم تا بر همگان آشکار شود وقتی بزرگی می گوید : خواهرم! برادرم! اشتباه مرا به حساب مکتبم ننویس ! یعنی اگر مسؤولی، خود لغزش و بی دقتی انجام داد؛ به جای این که به پای بزرگان این انقلاب بنویسیم، آن را از طریق مجاری محق و مناسب پیگیری نموده و خود را در دامان شک و بد دلی گرفتار ننماییم .

کوچکترین خواهش و خواسته ما این است با حضور نویسنده، مجریان طرح ، امام جمعه و نماینده ی ولی فقیه در استان یزد، استاندار محترم و مردمی و نیز اهالی فن این شش جلد کتاب نقد و بررسی شود و نتیجه ـ هر آن چه که هست ـ به استحضار مردم خوب یزد که به تعبیر بزرگان بی مثال نظام، ولی نعمتان معرفی شده اند، رسانیده شود. در آن جلسه لازم است اهداف این طرح، میزان دخالت پژوهشگران و علاقمندان به انجام چنین کارهایی، میزان هزینه و چند و چون سپرده شدن کار به دست تدوین کننده ی محترم بررسی و اعلام گردد.

بازتاب نهایی این انتقاد و نیز نتیجه ی بحث، هرآنچه باشد در دو جمله خلاصه خواهد شد و آن این است که نویسنده ی محترم متن انتقادی دست در لانه ی زنبور نموده است و یا عمل به وظیفه !!! واکنش مسؤولین محترم یکی از دو جواب را قطعیت خواهد بخشید.

یزدفردا


  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا